بازینقد و بررسی

تاریخچه استودیو بازی سازی “ناتی داگ”

در این مطلب قصد داریم مروری داشته باشیم بر استودیو ناتی داگ و گرد و خاک‌هایی که در صنعت بازی‌های ویدیویی به پا کرد.

به گزارش آی تی بوم، در صنعت بازی‌های ویدیویی استودیوها و کمپانی‌هایی هستند که سال به سال یا چند سال یکبار بازی‌هایی را عرضه و از طریق آن حسابی پول به جیب می‌زند. البته همه می‌دانیم که کیفیت مهم است، نه کمیت! خب این میان یک سری از بازی‌ها قطعا کیفیت خوبی دارند و از طرفی، همیشه باید ممنون آن دسته از توسعه دهندگانی بود که با ساخت بازی‌های با کیفیت، جانی تازه به این صنعت می‌دهند. خیلی از سازندگان و ناشران هستند که اگر بخواهیم از آن‌ها تجلیل کنیم، یک مقاله جداگانه باید نوشت ولی در این میان، استودیویی وجود دارد که وقتی به گذشته و حال آن نگاه می‌کنیم، می‌بینیم همیشه بای‌هایی را توسعه داده است که یکی پس از دیگری خاطره‌ساز بوده است. فکر نکنم بتوان استودیویی را پیدا کرد که با تغییر سبک ناگهانی در بازی‌های خود، توانسته باشد به این موفقیت برسد.

اخیرا استودیو گوریلا گیمز، سازنده بازی Horizon Zero Dawn، با ساخت این بازی نشان داد که می‌تواند تغییر دهنده خوبی باشد ولی، استودیو ناتی داگ، سازنده بازی‌هایی همچون مجموعه Crash Bandicoot، بارها و بارها این مورد را به ما ثابت کرده و در این مقاله قصد داریم نگاهی به گذشته و حال این استودیو بسیار موفق داشته باشیم. اگر بخواهیم تاریخ استودیو ناتی داگ را به بخش‌های مختلف زمانی تقسیم بندی کنیم، اصلا نیازی نیست تاریخ‌های مختلفی را لحاظ کنیم چرا که صرفا ناتی داگ شامل دو بازه زمانی می‌شود؛ قبل از بازی Crash Bandicoot و بعد از بازی Crash Bandicoot.

قبل از بازی Crash Bandicoot

روزی روزگاری جیسون رابین و اندی گیوین، دانش آموزان دبیرستانی، که تسلط خاصی روی دو زبان برنامه نویسی لیسپ و C++ داشتند، تصمیم گرفتند با کمک یکدیگر بازی ویدیویی بسازند و در سال ۱۹۸۴، استودیو جم سافتور (Jam Software) را تاسیس کردند. سپس تصمیم گرفتند تا بازی و نرم افزارهایی برای پلتفرم Apple II (رایانه‌های هشت بیتی آن زمان) توسعه دهند. در همین راستا بازی Skiing را توسعه دادند ولی نکته جالب این بود که در طول توسعه اندی گیوین به طور اشتباهی تنها نسخه‌ای از بازی را که در دست داشتند پاک کرد و سپس جیسون رابین مجبور شد نسخه‌ای جدید بنام Ski Crazed را توسعه دهد. از آن‌جایی که بازی از مشکلاتی از جمله آهسته بودن بیش از حد حرکت بازیکن رنج می‌برد، گیوین بسرعت آن را بازنویسی کرد و این مشکلات را رفع کرد. در ادامه کمپانی بودویل این بازی را با قیمت ۲۵۰ دلار از آن‌ها خریداری و عرضه کرد.

در ادامه این دو دوست بازی Dream Zone را که یک بازی ماجراجویی بود برای پلتفرم Apple IIGS توسعه دادند. در سال ۱۹۸۹ میلادی رابین و گیوین بازی بنام Keef the Thief را توسعه دادند که در آن زمان کمپانی الکترونیک آرتز وظیفه نشر این بازی را برعهده داشت. سال ۱۹۸۹ را می‌توان سالی مهم برای این دو شخص دانست زیرا در راستای محکم کردن همکاری خود با کمپانی بودویل، نام استودیو خود را از جم سافتور به ناتی داگ تغییر دادند. در ادامه همکاری ناتی داگ با الکترونیک آرتز، در سال ۱۹۹۱ آن‌ها بازی Rings of Power را برای کنسول سگا جنسیس توسعه دادند که توسط کمپانی الکترونیک آرتز منتشر شد. حال به نقطه‌ای از تاریخ می‌رسیم که استودیو ناتی داگ بخش جدیدی از موفقیت‌های خود را آغاز کرد. در سال ۱۹۹۴، جیسون رابین و اندی گیوین بازی Way of the Warrior را توسعه دادند و برای ثبت آن به سراغ مارک سرنی رفتند که در آن زمان رئیس Universal Interactive Studios بود. پس از بررسی‌های انجام شده این بازی توسط مارک سرنی پذیرفته شد و سپس سه بازی دیگر از ناتی داگ توسط Universal Interactive Studios ثبت شد که یکی از آن‌ها اسم رمز جالبی داشت؛ نابود کننده بازی Sonic (اشاره به کرش بندیکوت).

در سال ۱۹۹۴ با گسترش تیم ناتی‌ داگ مراحل ساخت بازی مورد نظر شروع شد. از این‌رو چارلز زمبیلاس و جوی پیرسون، دو عضو جدید تیم سازنده، موظف شدند تا شخصیت‌های انیمیشنی جدیدی برای این بازی بسازند و پس از بررسی نمونه‌های موجود شخصیت بازی Crash Bandicoot خلق شد. بعد از ۱۴ ماه توسعه، بازی به کمپانی سونی نشان داده شد و آن‌ها تصمیم گرفتند نشر این بازی را برعهده بگیرند. بالاخره در کنفرانس E3 بازی کرش بندیکوت به نمایش در آمد و با فروش ۶.۸ میلیون نسخه‌ای خود، به یکی از پرفروش‌ترین بازی‌های کنسول پلی‌استیشن تبدیل شد.

بعد از بازی Crash Bandicoot

پس از موفقیت بسیار و معروف شدن ناتی داگ بعد از بازی کرش بندیکوت دنباله‌ها و اسپین آف‌های بسیاری برای این بازی ساخته شد که از جمله آن می‌توان به بازی ریسینگ Crash Team Racing اشاره کرد. از آن‌جایی که حق نشر مجموعه کرش با Universal Interactive Studios بود و استودیو ناتی داگ به صورت مستقل نمی‌توانست بازی از این مجموعه را توسعه دهد، کمپانی سونی استودیو ناتی داگ را خریداری کرد و در ادامه شاهد عرضه شدن آی‌پی جدید بنام Jak and Daxter بودیم. در ادامه موفقیت این بازی که از نظر فروش مثل کرش بندیکوت توانست موفق عمل کند، بازی Jak 3 و بازی Jak X: Combat Racing نیز ساخته شدند. سپس پس از سال‌ها خدمت و به موفقیت رساندن استودیو ناتی داگ، رابین و گیوین این استودیو را ترک کردند و ایوان ولز و کریستوف بالسترا سکان هدایت ناتی داگ را در دست گرفتند.

 شروع انقلاب ناتی داگ در صنعت بازی‌های ویدیویی

درست است که ساخته شدن بازی مثل کرش بندیکوت انقلابی بزرگ بود زیرا توانست جای بازی Sonic را در دل خیلی از مخاطبان آن زمان بگیرد. ولی با تمام این صحبت‌ها شروع انقلابی استودیو ناتی داگ از سال ۲۰۰۷ میلادی و کار بر روی اولین نسخه از مجموعه Uncharted شروع شد. این بار استودیو ناتی داگ تصمیم گرفت بر خلاف بازی‌های دو مجموعه قبلی خود، بازی را خلق کند که در دنیایی واقع‌گرایانه رخ دهد و شخصیت‌ها و داستان بازی، حال و هوایی سینمایی داشته باشند. عرضه شدن بازی Uncharted شروعی بود برای انقلاب ناتی داگ در سال‌های آینده صنعت بازی‌های ویدیویی و توانست به موفقیت بسیاری دست پیدا کند. طبق آمار بازی Uncharted تا ماه آوریل ۲۰۱۲ توانسته است ۱۷ میلیون نسخه بفروش برساند.

در ادامه موفقیت‌های استودیو ناتی داگ در سال ۲۰۰۹ میلادی دومین نسخه از مجموعه Uncharted روانه بازار شد که علاوه بر انتخاب شدن به عنوان بهترین بازی سال، توانست تجربه‌ای ناب در زمینه موسیقی و گیم‌پلی در اختیار مخاطبان قرار بدهد. هنوز که هنوز است اگر در مورد نسخه‌های مجموعه آنچارتد با دوستان خود صحبت کنید، محال است یادی از این نسخه و شروع طوفانی‌اش نکنید. بازی که بعدها بازی Uncharted 4 سعی کرد با الهام گرفتن از آن در بخش‌های مختلف از جمله همین نحوه شروع به موفقیت برسد. دو سال بعد از موفقیت بسیار بالای بازی Uncharted 2: Among Thieves، نسخه سوم این مجموعه روانه بازار شد و برخلاف انتظارات کاربران نتوانست همانند نسخه دوم به موفقیت‌های بالایی دست پیدا کند. بازی Uncharted 3: Drake’s Deception بازی عالی است ولی در بعضی از بخش‌های بازی مشکلاتی داشت که نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد.

جدای از این موارد سال ۲۰۱۱ سال بسیار مهمی برای ناتی داگ بود. زیرا در این سال در مراسم Spike TV Video Game Awards از بازی رونمایی کردند که زمان عرضه شدنش در سال ۲۰۱۳، مثل یک بمب در صنعت بازی‌های ویدیویی عمل کرد. بمبی که باعث شد استودیو ناتی داگ چندین پله از تمامی استودیوها و کمپانی‌های بازیسازی بالاتر برود. بازی The Last of Us به ما نشان داد که داستان یک اثر چقدر می‌تواند گیرا باشد، نشان داد که حتی اگر بازی شما در دنیایی آخرالزمانی و موجودات زامبی شکل باشد، باز هم می‌توان بهترین تجربه را در زمینه گیم‌پلی در اختیار کاربران قرار داد. در آخر بازی The Last of Us معنای واقعی عشق پدرانه را به تمامی مخاطبان صنعت بازی‌های ویدیویی فهماند و با معرفی دو شخصیت الی و جوئل آن‌ها را برای همیشه در دل مخاطبین خود قرار داد. به جرئت می‌توان سال ۲۰۱۳ میلادی را انقلاب ناتی داگ در صنعت بازی‌های ویدیویی نام‌گذاری کرد.

سال ۲۰۱۴ میلادی را می‌توان سال جدایی اشخاص مهم از استودیو ناتی داگ دانست. در ماه مارس ۲۰۱۴، امی هنینگ، نویسنده ارشد مجموعه آنچارد، استودیو را ترک کرد و به دنبال آن جاستین ریچموند و نیت ولز، کارگردان بازی Uncharted 3 و هنرمند ارشد بازی The Last of Us، این استودیو را ترک کردند. دو سال بعد از این وقایع نیل دراکمن با کارگردانی و نویسندگی بازی Uncharted 4، نشان داد که تا چه اندازه می‌تواند جای خالی اشخاص غایب در این استودیو را پر کرده و وظیفه آن‌ها را به درستی انجام دهد. سال ۲۰۱۶ جدای از عرضه شدن بازی Uncharted 4 و پایانی بر ماجراجویی‌های نیتن دریک، دو خبر دیگر نیز طرفداران استودیو ناتی داگ را شدیدا هایپ کرد. اولین آن ساخت نسخه‌ای فرعی از دنیای آنچارتد بود. بازی Uncharted: The Lost Legacy وقایع پس از نسخه چهارم را برای مخاطبین خود روایت خواهد می‌کند و برخلاف نسخه‌های پیشین، قهرمان این نسخه کلویی فریزر خواهد بود. خبر دوم که یکی از مهم‌ترین اخبار صنعت بازی‌های ویدیویی است، تایید شدن بازی The Last of Us Part II بود که تیم سازنده تنها با انتشار یک ویدیو در مراسم پلی‌استیشن اکسپرینس 2016 تمامی مخاطبین را هیجان‌زده کرد. در آخر در ماه مارس سال ۲۰۱۷ بالستر اعلام کرد که در تاریخ ۱۴ فروردین (سه آوریل) پس از ۱۵ سال بازنشسته خواهد شد و ایوان ولز جای وی را پر خواهد کرد.

فلسفه ناتی داگ برای توسعه بازی‌های خود

استودیو ناتی داگ را همیشه به خاص بودنش در توسعه‌ بازی‌های خود می‌شناسیم. از آن‌جایی که این استودیو برخلاف اکثر استودیوها برای هر تیم بازیسازی خود تهیه کننده مجزا ندارد، ذات کارهای این استودیو با سایرین متفاوت است. در این استودیو بحث مدیر بودن آن چنان مطرح نیست و در تیم ناتی داگ همه با یکدیگر در حال همکاری هستند. کیت گرت از تیم ناتی داگ در این باره می‌گوید:

این مورد (نبود مدیرهای متعدد در بخش‌های مختلف) جنبه‌های مثبت و منفی مختلفی دارد ولی من فکر می‌کنم که بزرگ‌ترین نقطه قوت ما همین مورد است. اگر کمی به این صنعت نگاه کنید، متوجه صحبت‌های ما می‌شوید. کمپانی‌هایی که کارهای نوآورانه و جالب زیادی انجام می‌دهند و از مدیریت خاصی برخوردار نیستند و همه اعضا با یکدیگر همیشه در حال همکاری و هم‌فکری هستند. کمپانی سونی برای ما شرایط خوبی را برقرار کرده است. تیم ما تهیه کننده ندارد و با شرکت‌های بزرگ سونی، هیچ تعاملی نداریم.

کمپانی سونی به استودیو ناتی داگ اختیار کامل و آزادی مورد نظر را داده است تا براحتی بتوانند بازی مورد نظر خود را مطابق میل خود توسعه بدهند. به عبارتی کمپانی سونی که کمپانی مادر به حساب می‌آید، هیچ دخالتی در المان‌های بازی و مراحل ساخت ندارد.

استودیوهایی که ناتی داگ با آن‌ها همکاری داشته است

استودیو اینسامنیاک

از قدیم تا به امروز استودیو ناتی داگ و استودیو اینسامنیاک، رابطه کاری خوبی با یکدیگر داشته‌اند و اگر به گذشته این دو استودیو نگاه بیاندازیم، می‌بینیم که بازی‌های مشابه به یکدیگر داشته‌اند. برای مثال بازی Crash Bandicoot را که در سال ۱۹۹۰ توسعه داده شد می‌توان با بازی Spyro the Dragon استودیو اینسامنیاک گیمز مقایسه کرد یا در ادامه زمانی که وارد نسل ششم شدیم، بازی Jak and Daxter و بازی Ratchet & Clank توسط این دو استودیو ساخته شدند. همکاری این دو استودیو در سال ۲۰۰۴ میلادی شکل گرفت،‌ زمانی که تصمیم بر این گرفته شد تا یک نسخه کراس‌آور از مجموعه Spyro و Crash ساخته شود و در ادامه، شاهد عرضه شدن بازی Crash Bandicoot Purple: Ripto’s Rampage و بازی Spyro Orange: The Cortex Cospiracy بودیم.

استودیو Ready at Dawn

ریشه و پایه استودیو Ready at Dawn توسط کسانی نهاده شده است که قبلا در استودیو ناتی داگ مشغول به کار بوده‌اند. در سال ۲۰۰۳ دیدیر ملنفانت و چند تن از اعضای سابق استودیو ناتی داگ و کمپانی بلیزارد، استودیویی را تاسیس کردند بنام Ready at Dawn که نسخه پلی‌استیشن پورتابل Daxter را توسعه داده‌اند. بازی که قبلا توسط استودیو ناتی داگ ساخته شده بود.

استودیو High Impact Games

استودیو ناتی داگ برای ساخت بازی Jak and Daxter: The Lost Frontier با کمپانی high Impact Games همکاری کرده است و بسیاری از دانش خود را با آن‌ها به اشتراک گذاشته است. این کمپانی نیز توسط اعضای سابق ناتی داگ و استودیو اینسامنیاک گیمز تاسیس شده است.

استودیو Mass Media Games

در نسل هفتم یک کالکشن از بازی محبوب Jak and Daxter روانه بازار شد که شامل نسخه اچ‌دی ریمستر و سه بعدی شده سه نسخه اول بازی بود که توسط استودیو Mass Media Games با همکاری استودیو ناتی داگ ساخته شده بود.

بازی‌های استودیو ناتی داگ

اسم بازی سال انتشار
Math Jam ۱۹۸۵
Ski Crazed
۱۹۸۶
Dream Zone ۱۹۸۷
Keef the Thief ۱۹۸۹
Rings of Power ۱۹۹۱
Way of the Warrior ۱۹۹۴
Crash Bandicoot ۱۹۹۶
Crash Bandicoot 2: Cortex Strikes Back ۱۹۹۷
Crash Bandicoot: Warped ۱۹۹۸
Crash Team Racing ۱۹۹۹
Jak and Daxter: The Precursor Legacy ۲۰۰۱
Jak II ۲۰۰۳
Jak 3
۲۰۰۴
Jak X: Combat Racing ۲۰۰۵
Uncharted: Drake’s Fortune ۲۰۰۷
Uncharted 2: Among Thieves ۲۰۰۹
Uncharted 3: Drake’s Deception ۲۰۱۱
Jak and Daxter Collection ۲۰۱۲
The Last of Us ۲۰۱۳
The Last of Us: Left Behind ۲۰۱۴
The Last of Us Remastered
Uncharted: The Nathan Drake Collection ۲۰۱۵
Uncharted 4: A Thief’s End ۲۰۱۶
Uncharted: The Lost Legacy ۲۰۱۷
The Last of Us Part II نامشخص

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده + دوازده =

دکمه بازگشت به بالا